زندانی را میآورند. نقشهای هفت رنگ در هم تنیده خالکوبیها از گردنش خوشه گرفته و تا ساعد دستش سر خورده و پایین آمده است. مثل همیشه نگاه سنگینی خفتش را نمیچسبد. دستیار دندانپزشک با اشاره به یونیت بفرما میزند. زندانی روی تخت نیم خیز آرام میگیرد و پزشک درمان ریشه را شروع میکند. گروه «منتظران ظهور» نخستین گعده از گروههای جهادی هستند که به سلول های زندان راه پیدا میکنند. وقتی میپرسیم چرا زندان؟ میگویند مولایمان وصیت کرده: به اسیرکن مدارا…
